نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1
- 03-24-2015 12:50 PM #1افتخاری
مردی که به یاد «فرهاد» مجسمه ساخت
مردی که به یاد «فرهاد» مجسمه ساخت
» سرویس: فرهنگي و هنري - تجسمي و موسيقي
کد خبر: 94010300404
دوشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۳
«در سال ۱۳۳۷ برای اولین بار مجسمهای به یاد فرهاد کوهکن ساختم. این مجسمه، فرهاد را پس از افتادن از کوه نشان میداد. تا قبل از سال۱۳۴۰ و سفر به آمریکا هرچه میساختم و میکوشیدم به یاد فرهاد بود و عنوان آنها با نام او تنیده بود.»
این جملهها را پرویز تناولی، مجسمهساز پیشکسوت و شناختهشدهی ایرانی، در مقدمهی ششمین کتاب آثارش با عنوان «شاعر» آورده است. این هنرمند پس از یک عمر کار هنری حالا به جایگاهی رسیده که در مراسم رونمایی کتابش چهرههای معروفی از حوزههای مختلف هنری مانند شهرام ناظری، هما روستا و امید روحانی حضور پیدا میکنند و با او عکس یادگاری میگیرند.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی ایسنا، پرویز تناولی سوم فروردینماه 1316 در محله دروازه شمیران تهران متولد شد. شاید کتر کسی بداند که او هنر را با نواختن ویولن در خانه ابوالحسن صبا آغاز کرده است. تناولی همزمان با نوازندگی، در دبیرستان ادیب به تحصیل مشغول شد. پس از آن یک دوره سه ساله مجسمهسازی در هنرستان هنرهای زیبای تهران را گذراند و در سال 1335 برای تکمیل آموزشش در هنر به ایتالیا سفر کرد و در آکادمی هنرهای زیبای شهر کارا مشغول به تحصیل شد.
او که با پسانداز تدریس موسیقی به این سفر رفته بود، با بالا رفتن مخارج تحصیلش مجبور شد به ایران برگردد؛ با این حال این بازگشت خالی از لطف نبود و تناولی توانست دو نمایشگاه از طرحها و حکاکیهایش را برگزار کند که اتفاق تازهای در هنر ایران به خصوص حوزه مجسمهسازی به شمار میرفت. برگزاری این دو نمایشگاه باعث شد تناولی از وزارت فرهنگ وقت بورسیه تحصیلی برای ادامه تحصیل در ایتالیا بگیرد و دوباره راهی این کشور شود.
او دو سال در آکادمی بررا (Brera) نزد مارینو مارینی مجسمهساز برجسته ایتالیایی آموزش دید و با کسب رتبه اول، 16 اثر او به عنوان بهترین آثار یک فارغ التحصیل مجسمهساز در گالری ری ماگل (Re Magl) شهر میلان به نمایش گذاشته شد. او دربارهی این دوره از زندگی خود گفته است:« در آن سالها من در آکادمی میلان درس میخواندم و شاگرد مارینو مارینی بودم و کارهایم هنوز از تاثیر استادم به در نیامده بود و مجسمههایم به سیاق مارینی خشک، منجمد و فارغ از ابزار دست و صورت بود.»
این مجسمهساز خالق مجموعه آثاری چون «هیچ»، «دستها» و «قفل و قفس» است و پس از سالها فعالیت در این عرصه به سبک خاصی دست یافته که امضای شخصی این هنرمند را در آثارش نمایان میکند. از آثار این هنرمند تاکنون چندین نمایشگاه برگزار شده و هر بار بیش از پیش مورد استقبال علاقهمندان قرار گرفته است؛ به طوری که نمایشگاه مجسمههای او در مهر ماه 92 خیلی از پرازدحامترین نمایشگاههای هنری چند سال اخیر لقب گرفت.
این هنرمند یکی از کسانی بود که در تابستان 1393 و در پی حملهی نیروهای نظامی اسراییل به غزه، به کشتار کودکان فلسطینی واکنش نشان داد. او که آن روزها در ونکوور به سر میبرد در نامهای نوشته بود:«صحنههای خوفانگیز جنگ نابرابر غزه و اسرائیل این روزها پشت هر انسانی را به لرزه میاندازد. کشتن کودکان و زنان بیپناه توسط ارتش مجهز و بیرحم اسرائیل و سکوت قدرتهای بزرگ و گاه جملات مردمفریب آنها، با عناوینی چون دفاع از خود، چنان مسخره مینمایند که خریداری جز خودشان ندارد.
چگونه است که این قدرتها که دم از انساندوستی هم میزنند میتوانند شب را صبح کنند و چگونه است همدینان این قوم بیپناه مهر سکوت بر لب زدهاند. شاید روزی برسد که آه مادران این کودکان معصوم دامن مسببان آنها را بگیرد و بلایی آسمانی بر سرشان فرود آورد. جز این به چه میتوان دل بست.»
۱۴ مجسمه از آثار او در تهران، شیراز و اصفهان نصب شده است. ۱۳ مجسمه دیگر او نیز در موزههای هنر مدرن وین و نیویورک، پارک المپیک سئول، انستیتو مینیاپولیس، لندن و داکار نصب شده است.
خانه پرویز تناولی که در منطقه نیاوران واقع شده، برای نمایش آثار این هنرمند 10 سال پیش توسط شهرداری خریداری شد که با روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد این موضوع منتفی شد. او با پیگیری این موضوع توانست تنها 11 عدد از کارهایش را به خانهاش منتقل کند، اما شامگاه 25 اسفند ماه، چند نفر از طرف شهرداری و با در دست داشتن حکم دادگاه، با شکستن در خانه، مجسمهها را با خود بردند که در این بین خسارتهایی به آثار تناولی وارد شد.
تناولی کتابهایی را نیز در زمینه هنر تالیف کرده است. کتاب Locks from Iran این هنرمند که شامل ۷۰۰ قطعه عکس از قفلهای ایران از دوره ساسانیان تا دوره قاجار است، نخستین بار به زبان انگلیسی در واشنگتن به چاپ رسید و به دلیل استقبال زیاد در ایران و با عنوان «قفلهای ایران» منتشر شد.
انتهای پیام
› See More: مردی که به یاد «فرهاد» مجسمه ساختبهم گفتی خدا حافظ !
منم میگم خدا سعدی ! که روی غنچه ی لبهات ، بشینه طرح لبخندی !!!
بهم گفتی خداحافظ !
منم میگم خدا عطار ! بدون جاوید می مونه ، تو و یاد اولین دیدار !!!
بهم گفتی خداحافظ !
منم میگم خدا سهراب ! خوشا آغوش داغ تو ، خوشا آن لحظه های ناب !!!
بهم گفتی خداحافظ !
منم میگم خدا خیام ! نشسته داغ آتیش لبت ، رو صفحه ی لبهام !!!
بهم گفتی خداحافظ !
منم میگم خدا جامی ! امیدوارم نشی هرگز ، اسیر تیر فرجامی !!!
بهم گفتی خداحافظ !
منم میگم خدا نیما ! منم عاشق ترین عاشق ، بدونه تو تک و تنها ...!!!
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
کاربران برچسب زده شده